این اقدامات سفرا قاعدتا نه باید یک ایرانی را ذوق زده و منفعل کند (آن هم با سابقه بسیار منفی انگلستان در ایران) و نه باعث خروشیدن و عصبانیت باشد. چنین رفتارهای خلاقانهای کم و بیش از همه سفرا در همه کشورها انتظار میرود حتی سفرای کشور خودمان در کشورهای دیگر و اگر در این زمینه کم کاری مشاهده میشود مستوجب سرزنش است. سفیر انگلیس با توجه به سیاستهای راهبردی کشورش ( فارغ از درست و غلط بودن آن و محکوم کردنش) تمام سعی خود را کرده که با افکار عمومی ایران ارتباط بگیرد و این کار را به بهترین شکل انجام میدهد.
حساب غش و ضعف کنندگانی که معمولا از سواد سیاسی و اجتماعی بالایی برخوردار نیستند کاملا معلوم است. هر رفتاری که در ظاهر اندکی مایل به سلیقه و یا برخی باورهای آنان باشد جذبشان میکند و با ذوق زدگی قربان- صدقه «فرهنگ و شخصیت» صاحب آن رفتار میروند! خطاب اصلی به کسانی است که به سفیر انگلیس دشنام میدهند. در این زمینه هم باید گفت یقینا حق نقد این خوش رقصی و یادآوری سابقه منفی انگلیسها در ایران محفوظ است اما قبل از آن باید راههای این ارتباطگیری سهل و آسان و مفت و مجانی را با افکار عمومی بست؛ راههایی که در تمام موارد غضنفرهایی که کارشان دایم پاس گل دادن به حریف برای باز کردن دروازه خودی است آنرا هموار میکنند!
سیاست هم مانند هر بازی دیگری هنر استفاده از فرصت هاست. باید از هر فرصتی برای غلبه بر حریف استفاده کرد. چه فرصتی بهتر از اینکه کسانی در جبهه مقابل آن را برای ما ایجاد کرده باشند؟!
انگلیس اگر روباه پیر است که هست، در برابر این روباه پیر باید زرنگ بود و هوشیارانه عمل کرد نه مانند کسانی که قادر به تشخیص نفع و ضرر خودشان هم نیستند! متاسفانه بنابر آن مثل حکیمانه فارسی معمولا هم سنگی که این جماعت در چاه میاندازند هزار عاقل هم ناتوان از بیرون آوردنش هستند.
چنانکه در زمینه ماجرای »صادق بوقی» هم دیدیم که حتی خود او هم بارها و بارها به درستی تاکید کرد که نه «بازداشت» شده نه با او برخورد بدی صورت گرفته و بعد از مدتی هم صفحهاش در فضای مجازی برگشت اما هیچکدام از این اقدامات بعدی اثر منفی آن اقدام اولیه جاهلانه را نزدود و فرصتی را فراهم کرد که عدهای در لباس دوستی با مردم ایران خود را بیارایند.
نظر شما